مادر منتظر

انتقال

 روز چهار شنبه زنگ زدم مرکز و بهم گفتن که پنج شنبه صبح اینجا باش اون روز تا اخر شب کارهامو انجام میدادم اخر شب هم دوش گرفتم و خوابیدم ساعت شش بیدار شدم و یه صبحونه سبک خوردم و با همسری راه افتادیم چون پنج شنبه بود و ترافیکی وجود نداشت ده دقیقه ای رسیدیم و کلی هم معطل شدیم تا پرسنل شروع به کار کنن اول فرستادنم سونو دکتر هم سونو شکمی کرد هم واژینال بعدش رفتم بالا بخش بستری لباسامو عوض کردم و با بقیه دخترا منتظر موندیم تا بریم اتاق عمل هفت نفر بودیم برای انتقال یکیشون روز پانکچر با من بود میگفت بار اخرمه اگه نشه دیگه نمیام همین یه بارم انگاری به زور شوهرش اومده بود 39 سالش بود یه خانم دیگه هم بود که سنش بالا بود از سبزوار اومده بود وخیلی س...
28 دی 1394

پانکچر

قرص ال دیم که تموم شد پریود شدم و روز دوم رفتم مرکز سونو کردن و اولین سری از امپولهارو برام نوشتن و این امپولها هر سری بیشتر میشدن کلا 36 تا مریونال و 20 تا گونال و 5 تا ستروتاید زدم هر یک روز در میون هم سونو میشدم تا ببینن چطور پیش میره و هر بار خیلی ناامید میشدم که با این همه دارو چرا انقدر فولیکولهام کمن و در اخر به این نتیجه رسیدم که بهش فکر نکنم هر چی خدا بخواد همون میشه . بالاخره امپولها تموم شد و دو تا هاچ سی جی دادن که 12 شب یکشنبه تزریق کنم و سه شنبه صبح برم مرکز برای عمل امروز صبح ناشتا صبح زود راه افتادیم و راس ساعت 7 اونجا بودیم رفتیم بخش بستری اونجا به من گفتن که یمی از ازمایشهاتو ندادی برو ازمایشگاه ! من ازمایشمو دادم و رفتی...
22 دی 1394

مادر

مادر که باشی نباید سرما بخوری یا اگه هم خوردی باید زودتر خوب شی مادر که باشی نمیتونی تب کنی دیگه چه برسه به این که بخوای لرز هم بکنی یا اگه هم تب و لرز کردی باید سعی کنی خیلی حالته تب و لرزتو بچت نبینه اخه ممکنه بترسه و نگران بشه اینطوری بیشتر بهت میچسبه و ممکنه  اون هم سرما بخوره. مادر که باشی خیلی وقت نداری بشینی بری تو هپروت و واسه خودت باشی مادر که باشی وقتی هم عصبانی میشی دادو بیداد راه میندازی بعد که بچت میخوابه میشینی به صورت معصومش نگاه میکنی غصه میخوری که چرا نتونستی جلوی خودت رو بگیری !!! مادر که باشی گاهی لحظه شماری میکنی که بچت بخوابه بعد که میخوابه و خوابش طولانی میشه دلت براش تنگ میشه !!! مادر که باشی باید خیلی مراقت...
14 دی 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادر منتظر می باشد