مادر منتظر

مادر

1394/10/14 13:46
نویسنده : پروین
253 بازدید
اشتراک گذاری

مادر که باشی نباید سرما بخوری یا اگه هم خوردی باید زودتر خوب شی مادر که باشی نمیتونی تب کنی دیگه چه برسه به این که بخوای لرز هم بکنی یا اگه هم تب و لرز کردی باید سعی کنی خیلی حالته تب و لرزتو بچت نبینه اخه ممکنه بترسه و نگران بشه اینطوری بیشتر بهت میچسبه و ممکنه  اون هم سرما بخوره.

مادر که باشی خیلی وقت نداری بشینی بری تو هپروت و واسه خودت باشی مادر که باشی وقتی هم عصبانی میشی دادو بیداد راه میندازی بعد که بچت میخوابه میشینی به صورت معصومش نگاه میکنی غصه میخوری که چرا نتونستی جلوی خودت رو بگیری !!!

مادر که باشی گاهی لحظه شماری میکنی که بچت بخوابه بعد که میخوابه و خوابش طولانی میشه دلت براش تنگ میشه !!! مادر که باشی باید خیلی مراقت خودتو رفتار و گفتار و کردارت باشی .

مادر که باشی بزرگ میشی پله به پله با بچت بزرگ میشی مادر که باشی مدام دلت میتپه واسه بچت

مادر بودنم رو خیلی دوست دارم دلم ضعف میرود برای دنیای مادری دنیایی که متعلق به خودت نیستی

همه جا حضور کسی رو احساس میکنی که انقدر بی پناه است که فقط اغوش تو ارامش میکند

انقدر کوچک است که فقط دستهای تو هدایتش میکند انقدر ضعیف است که شیره ی جان تو پرورشش میدهد

مادر بودنم را دوست دارم چون به بودنم معنا میدهد .

چون ارزشم را به رخم میکشد و یادم میدهد هزار بار بگویم جانم

چون خداوند به من اعتماد کرده و تو را امانت به دستم سپرده

مادر بودنم را دوست دارم هر چند در اینه خودم را نمیبینم ان زن خسته و کم خواب در قاب اینه را تنها وقتی میشناسم که دستهای فرشته ای به گردنم گره میخورند

مادر بودنم را خیلی دوست دارم ... زیراااا جوانیم را داده ام .

خداوندا حالا که نخواستی و نتونستم این لذت شیرین رو طبیعی بدست بیارم ازت میخوام بهم صبرو تحملش رو بدی تا بتونم با این روش میکرو به ارزوم برسم دوستای عزیزم برام دعا کنید لطفا .

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

نويسنده : مامان كژال
14 دی 94 14:12
سلام مامان منتظر دوست خوب هم وبلاگیم من ژینو هستم توی جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کردم . اگه منو دوست داری فقط با یک اس ام اس به من رای بده . کد 10 را به 1000891010 اس ام اس کن برام تا بتونم تو جشنواره برنده بشم . ممنون ازت دوست خوبم . عزیزم من مامان ژینو هستم دارم اینو می نویسم برات وبلاگت رو دیدم خیلی تاثیرگذار بود و واقعاً از ته دلم برات دعا کردم . فقط اینو بدون خدا خیلی بزرگه و باید خالصانه و خالصانه ازش بخوای تا جوابت رو بگیری . روزی یکی از پادشاهان ایرانی میره امام رضا برای زیارت وقتی از در وارد می شه می بینه یک مرد کوری آنجا نشسته و داری همش رازو نیاز می کنه با خدا و امام رضا . پادشاه بر می گرده و ازش می پرسه که چند وقته که اینجا دم در امام رضا نشستی ؟ کوره جواب می ده که الان حدود 10 سال است که اینجا نشستم اما هنوز معجزه اش را ندیدم . پادشاه بر می گرده من نمی دونم اگر تا من می رم داخل و طواف می کنم و بر می گردم تو باید بینایت را بدست بیاری در غیر اینصورت من دستور می دم همین جا گردنت رابزنند . کوره میزنه زیر گریه که چطور ممکنه من 10 سال اینجا ازش خواستم هنوز بیناییم را بدست نیاوردم و در این جند دقیقه باید بینا شوم و از این بابت می ترسه که حتما پادشاه گردنش را می زنه و از ته دل متوصل می شه به خدا و امام رضا و با خلوص نیت ازش می خواد که بیناییش را بهش برگردانه . پادشاه بر میگرده می بینه که کور بینا شده و داره زار زار گریه می کنه و به کوره می گه اگر من این حرف را نمی زدم تو خالصانه از خدا و امام رضا طلب نمی کردی و معجزه خداوند را نمی دیدی .
مامان آینده
17 دی 94 22:02
سلام دوست عزیزم خوبی ؟ چه خبر ؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادر منتظر می باشد