این روزهارو دوست ندارم
این روزهای پر از ترس و استرس رو دوست ندارم ترس از این که این ماه هم خبری نباشه همیشه اخر دورم که میشه حالم داغونه که اگه نباشه دیگه نمیتونم شروع کنم ولی هر ماه خبری نیست و من باز از نو شروع میکنم خیلی سخته مخصوصا برای منی که کمتر از چهل روز پریودم شروع نمیشه صبح با جاریم رفته بودیم استخر خونه که رسیدم یه بیبی چک گذاشتم ولی مثل همیشه سفیدددددد بود بعد مشغول اماده کردن نهار شدم تا دو ساعت بعدش که نگاه کردم یه خط محو افتاده بود روش میدونم که منفیه و بعد از خشک شدن افتاده این خط ولی من عجیب این خط رو دوست دارم و هی نگاش میکنم میترسم میترسم از اینکه این خواسته طبیعی برام بشه یه حسرت و من در ارزوی لمس دستهای کودکم بمونم در ...
نویسنده :
پروین
19:39