مادر منتظر

ابن سینا

1394/3/23 21:9
نویسنده : پروین
422 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه رسما کارم شد گریه وسوال معروفی که وقتی همه کم میارن از خدا میپرسن ,خدایا اخه چرا من ؟!

دکترم یه متخصص ارولوژ بهمون معرفی کرد رفتیم پیشش و بعد از معاینه ودیدن جواب ازمایش تشخیص واریکوسل داد و گفت که با دارو مشکل حل نمیشه و باید عمل بشه دکتر جوونی بود و ما تصمیم گرفتیم که دکتر دیگه ای هم ببینه و نظر بده , خسته و داغون از مطب اومدیم بیرون و من تا خود خونه اشک ریختم برام مهم نبود که وقتی پشت چراغ قرمز وایمیستیم مردم از تو ماشینهای بغل دست چطور زل میزنن تو ماشین و اشکهای گوله گوله منو که نمیتونستم کنترلشون کنم برای خودشون چی تعبیر میکنن .

روز بعد پس از جستجوی فراوون یه دکتر دیگه رو پیدا کردم که خیلی تعریفشو کرده بودن و وقت گرفتم این دکتر هم نظرش رو عمل بود و با توجه به سن هر دومون روی دارو ریسک نکرد نامه بستری رو داد و دو روز بعد همسری تو کلینیک سهروردی عمل شد خوشبختانه عمل راحتی بود و بعد از ظهر مرخص شد .

قرار شد سه ماه بعد ازمایش بدیم تا ببینیم تغییر کرده یا نه ولی بعد از گذر این مدت ازمایشش تغییری نکرده بود البته دکتر میگفت که تو اسپرمش عفونت هست که سر اسپرم سنگین میشه و نمیتونه حرکت بکنه در نتیجه برای هر دومون دارو نوشت بعد از استفاده از داروها به همسرم گفتم بریم پیش دکتر من بگیم ای یو ای بکنه وقت گرفتم و رفتیم پیشش پیشنهاد ای یو ای رو دادم اونم انگار از خدا خواسته قبول کرد و برام دارو و قرص نوشت

همیشه موقع امپول زدن دستهام خیس عرق میشن حالا دردی هم نداره ها ولی از بچگی همینطوری بودم

روز ای یو ای رفتیم بیمارستان بهمن همسری نمونه داد و رفت دنبال کارهاش نزدیک ظهر دکتر اومد و تزریق رو انجام داد میگفت ازمایش شوهرت هم خوب بوده منم خوشحال و امیدوار بعد از تزریق اومدم خونه

بعد از 14 روز رفتم ازمایشگاه و جواب منفیییییییی

دیگه بمونه که چقدر گریه و زاری کردم , بالاخره عید 94 هم اومد و تعطیلاتش هم تموم شد زتصمیم گرفتم دیگه این دکتر به اون دکتر نکنم و بین رویان و ابن سینا , ابن سینا رو انتخاب کردم و ازشون وقت گرفتم

روزی که نوبت داشتیم ساعت 10 اونجا بودیم من رفتم تو درمانگاه زنان سونو شدم و ازمایشهای مربوطه رو دادم و همسری هم تو درمانگاه مردان نمونه داده بود و ازمایش خون , خیلی ها از شهرستانهای دور اومده بودن و بعد از تموم شدن کارشون هم میخواستن این همه راه رو برگردن حتی خیلی هاشون ماشین شخصی هم نداشتن و این راه های خسته کننده رو با اتوبوس طی کرده بودن زوج هایی بودن که سنهاشون بالا بود اکثر چهره ها ساده و افسرده بود خدایا کاش حداقل از نظر مالی این دلشکسته ها مشکلی نداشته باشن .

بعد از ظهر  کارمون تموم شد اومدیم خونه و قرار شد روز دوم پریودیم هم ازمایش بدم و جواب رو ببریم تا بهمون بگن که باید چه نوع درمانی رو شروع کنیم .

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادر منتظر می باشد