خستم

واقعا خستم خیلی زیاد خستم انگاری یه بار سنگین رو دوشمه و هر کاری میکنم نمیتونم بزارم زمین

امروز 36 پری هستم از اول پریودم تا بیست روز قرص اگنوگل خوردم که زودتر پریود بشم و برم دنبال درمانم ولی انگاری بدنم قاطی کرده حتی درد سینه هم ندارم منی که همیشه تقریبا از ده روز مونده به پری درد سینه هام امونم و میبرید الان انگار نه انگار دریغ از کوچیکترین درد !!!

چند هفته ای هست که میرم باشگاه رشته بادی بالانس با جاریم الهام , یک روز در میون میریم باشگاه و یک روز در میون میریم پیاده روی رژیم هم داریم هر دومون دوست دارم تا عید از شر این 8 کیلو اضافه وزن خلاص بشم الان 62 کیلو هستم

دوست دارم زیر 55 باشم . این ماه برام زود سپری شد دیگه مثل سابق دنبال روزای تخمکگذاری و روزهای طلایی نیستم  الان که فکر میکنم انگاری زیاد رابطه هم نداشتم تو روزای طلاییم با خودم قرار گذاشته بودم که دور بیبی چک رو خط بکشم که انقدر عذاب نکشم و بی تابی نکنم البته برای منی که قبلا از بیست پری شروع میکردم به بیبی چک گذاشتن تا زمان پری این یه رکورد بود که تا 36 پری نزاشتم ولی امروز دیگه نتونستمم صبر کنم ظهر یه بیبی گذاشتم وبا اینکه مطمین بودم که خبری نیست باز چشم دوخته بودم تا خط دوم معروف رو ببینم ولی مثل همیشه سفید سفید بود

نفس سنگین حبس شدم شد یه اه حسرت بار و من میترسم که این حسرت بمونه رو دلم !

سر میز ناهار همسری از ساکت بودن غیر طبیعیم پرسید و من که همه ی تلاشمو میکردم که اشکهای دم مشک لعنتی سرازیر نشن با یه تلنگر کوچیک همه ی صورتمو خیس کردن و قاشقهای اخر از گلوی هیچ کدوممون پایین نرفت .