مادر منتظر

چهارشنبه 25 فروردین

خب اینم از سال جدید همه ی دوندگی ها و بخر بخر ها و خونه تمیز کردنا هم تموم شد دوباره تکرار مکررات دوباره انتظار و انتظار دوباره با هر بهونه کوچیکی گوله گوله اشک ریختن نازکتر شدن دل تنهایی رو به تو جمع بودن ترجیح دادن و همه ی اینا تمومی نداره مگر با اومدن فرشته ای که نزدیک 3 ساله که براش ثانیه شماری کردم چقدر خوبه که از خونوادم دورم نمیخوام هیچی از دردامو بفهمن دوست ندارم کسی بدونه چقدر دارم درد میکشم برای داشتنش برای چیزی که شاید در نظر خیلی ها عادیترین کار دنیا باشه برای خیلی هایی که با یه اشاره بهش میرسن و من از خدا گلایه میکنم که چطور ممکنه مگه میشه که همون خیلی ها بدون هیچ دردسری مادر بشن پیش خودم میگم اگه منم یه روزی مادر بشم ق...
25 فروردين 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادر منتظر می باشد